گروه جهاد و مقاومت مشرق - همانطور که جنگ فضایی مردانه دارد، سینمای جنگ هم متاثر از این قضیه بیشتر با حضور مردان شکل میگیرد و به ثمر مینشیند. اما از سوی دیگر در همه جنگها، حضور مکمل و تعیینکننده زنها را هم در پشت جبههها داریم و چه بسا حتی کار به حضور موثر آنها در خطوط اصلی جنگ هم کشیده است. این مسأله در جنگ تحمیلی ایران و عراق و دوران دفاع مقدس، شکل محسوستر و برجستهتری پیدا کرد و نقش زنان و بانوان ایثارگر، کم از رشادت و رزمندگی مردان نداشت. در سینمای دفاع مقدس و مقاومت هم با اینکه همچنان متاثر از همان فضای واقعی و خطرات و دشواریهای تولید چنین آثاری، وجوه مردانه برجسته و حاکم است، اما بودند و هستند زنانی دغدغهمند و متعهد که پابهپای مردان، تصمیم به مشارکت در انتقال پیامها و مفاهیم جبهه و جنگ و مقاومت به نسلهای امروز میگیرند. انسیه شاهحسینی، فیلمساز سینمای دفاع مقدس و مقاومت که آثار تحسین شدهای چون «شب بهخیر فرمانده» و «زیباتر از زندگی» (درباره شهید سیدحسین علم الهدی) را در کارنامه دارد، یکی از این شیرزنان و بانوان رزمنده سینماست.
چه عناصر و شاخصههایی باعث تفاوت فیلم دفاع مقدسی با ژانر مرسوم جنگی سینمای جهان میشود و هویت مستقلی به آن میبخشد؟
این تفاوت به هویت خود رزمندهها برمیگردد. شما به عنوان مثال اگر به جنگ جهانی دوم، جنگ آمریکا با ویتنام، جنگ آمریکا با کره و خیلی جنگهای دیگر در جهان نگاه کنید، شاخصهها و عناصر معنوی و ارزشی حاکم در جنگ تحمیلی را نمیبینید. همین حال و هوا به فیلمهای این نوع سینما هم راه پیدا کرده و آن را متمایز از آثار ژانر جنگی سینمای جهان میکند. ضمن اینکه ما شروعکننده جنگ نبودیم و در مقام دفاع برآمدیم. دفاعی به معنای واقعی مقدس که متکی بر ایدئولوژی عاشورایی بود. در این جنگ، ابتدا ایران غافلگیر شد. زمان بنیصدر به تدریج اتفاقاتی میافتاد و گزارشهایی درباره برخی تحرکات عراقیها در مرزهای ایران به مرکز ارسال میشد. عراقیها تآنکهایشان را به مرزهای ایران آوردند و حتی اقدام به شلیک خمپاره کردند، به پاسگاههای مرزی حمله کردند و برخی نیروهای ما را گروگان گرفتند. این اتفاقات و شیطنت عراقیها از اسفند سال 58 شروع شد، اما ما جنگ را 31 شهریور سال بعد اعلام کردیم. همه تحرکات عراقیها از ابتدا به مرکز گزارش میشد، ولی بنیصدر به دلیل اختلافاتی که با آیتالله شهید بهشتی داشت، نمیخواست واقعیت را بپذیرد و اقدامی برای مقابله انجام دهد.
درنتیجه این گزارشها را اعلام نمیکرد. فقط زمانی که عراق فرودگاههای نقاط مختلف ایران را زد و به تهران حمله هوایی کرد، تازه ما جنگ را به رسمیت شناختیم. بنابراین ما به جز اسم دفاع مقدس، نمیتوانیم نام دیگری روی آن بگذاریم. زمانی به ایران حمله شد که ما شرایط مناسبی برای مقابله و دفاع نداشتیم. زمان زیادی از انقلاب اسلامی نمیگذشت. ارتش ما تصفیه شده بود و عدهای رفته بودند یا به دلایلی اخراج شده بودند و آمادگی نظامی وجود نداشت. تنها چیزی که باعث شد جلوی این هجوم وحشیانه دشمن گرفته شود، عشق آن نسل انقلابی به رهبر و بنیانگذار انقلاب بود؛ رهبری که با درایت و پشتوانه فرهنگ عاشورایی باعث جذب جوانان شد. جوانانی بسیجی که بدون هیچ پشتوانه آموزشی و نظامی، ظرف 3 روز با سلاحها و نارنجکهای واقعی آموزش میدیدند و بلافاصله عازم اهواز و مناطق جنگی میشدند. درصورتیکه عراق آن زمان، یکی از قویترین ارتشها را داشت. ضمن اینکه ما فقط با عراق نمیجنگیدیم، از همین اسرای عراقی که در جنگ میگرفتیم، مزدورانی از حدود 40 کشور به چشم میخوردند. یعنی صدام پول میداد و از کشورهای مختلف، نیرو میگرفت. بنابراین آن چیزی که تا قبل از عملیات فتحالمبین توانست ما را نجات دهد، فقط ایمان بچهها بود. اینها تفاوتهای جنگ ما با جنگ دیگر کشورها بود؛ تفاوتهایی که در فیلمهای جنگی و سینمای دفاع مقدس ما هم با آثار جنگی دیگر کشورها مشهود است.
مثلا وقتی شما فیلمهای جنگی آمریکایی را میبینید، سربازی که مجروح میشود، شروع به فحش دادن میکند. اگر کسی نگاه چپ به قمقمه آب سربازی دیگر کند، کشته میشود! اما رزمندگان ما در این مواقع خودشان را نشان میدادند و همه شهامت و زیباییشان در این لحظات، جلوهگر میشد. جالب اینجاست که اگر ما از خودگذشتگیها و فداکاریهای رزمندهها را در فیلمها نشان دهیم، میگویند شعار است و کسی باور نمیکند، درحالیکه در واقعیت وجود داشت. اما واقعا من در عملیات طریقالقدس بستان به چشم دیدم که وقتی آمبولانس را برای حمل مجروحان به بیمارستان سوسنگرد میآوردند، مجروحان بدحال خودشان را با فداکاری پشت پیکرهای شهدا پنهان میکردند تا مجروحان دیگر را برای مداوا ببرند. من با دیدن این صحنه، رفتم به راننده آمبولانس گفتم چند نفر اینجا زنده هستند. خب، این یک واقعیت است اما اگر شما همین را در یک فیلم به تصویر بکشید، کسی باور نمیکند و به آن میخندند. درصورتیکه ما به عنوان فیلمساز باید این واقعیتها را به طور قابل باور برای تماشاگران نسل امروز روایت کنیم. تفاوتها از اینجا و از تقدس فضا و ایمان بچهها می آید.
اول و مهمتر از همه رهبری امام خمینی (ره) و شهامت و شعور مدیریتی ایشان و اشاعه فرهنگ عاشورایی میان جوانان. این تاثیرپذیری در جوانان و فعالان عرصه سینما هم شکل و قوت گرفت و باعث تقویت و گسترش ژانر دفاع مقدس و تولید فیلمهای خوبی در این زمینه شد. ضمن اینکه نسل ما و جوانان آن زمان، نسلی طلایی بودند. آنها که از آسمان نیامدند. چطور میشود جوانانی که تا سه سال قبل در زمان شاه و دوران طاغوت زندگی میکردند، در این فرصت کم اینطور متحول و برای حفظ نظام و انقلاب، داوطلبانه راهی جبههها شدند؟ همه اینها از تاثیرات امام بود. جوانانی که با حرفهای همین امام، به خیابانها آمدند و انقلاب کردند، زمان جنگ هم به عشق امام و با یک فرمان و سخنرانی ایشان، به جبههها رفتند. به جز درایت امام که نقش موثر و غیرقابل انکاری در شکلگیری جریان دفاع و فرهنگ مقاومت داشت، از نقش پیروان و دلدادههای ایشان هم نباید گذشت.
مثل همین الان که جوانان بسیجی، گوش به فرمان مقام معظم رهبری هستند. آن زمان هم رزمندهها و شهدای ما باور کرده بودند که دارند برای چه میجنگند. درست است که رزمندهها در خاک و در مرز میجنگیدند، اما در اصل و در باطن به چیزی فراتر فکر میکردند و عشق و هدف والاتری داشتند. برای همین بود که رزمندهای، فردای مراسم عروسیاش دوباره راهی جبههها میشد. اصلا بحث مادیات هم مطرح نبود چون سپاه که تا مدتها به رزمندهها حقوق نمیداد. تا اینکه زمان شهید علمالهدی بود که ماهی دو هزار تومان پرداخت میکرد. این پولها را هم روی یک میز میگذاشتند و میگفتند، هرکس هر چقدر احتیاج دارد، بردارد. چنین خلوصی میان رزمندهها وجود داشت. فرماندهها به لحاظ ظاهری و سادگی، فرقی با دیگر رزمندهها نداشتند و همیشه اگر دنبال فرماندهی میگشتی، باید حدس میزدی که اگر کتانی پارهای جلوی سنگری قرار دارد، فرمانده همانجاست.
خوشبختانه الان بهترین ایام جذب تماشاگر به سینماست و مردم هم از فیلمهای تجاری استقبال میکنند و هم از آثاری که کسی فکر موفقیت آنها را در گیشه نمیکند. پس بهترین فرصت است که فیلمسازان با ساخت فیلمهای خوب از این موج بهره ببرند. اما آن چیزی که در این سالها به عرصه سینمای دفاع مقدس ضربه زده و مانع از آن شده که فیلمهای خوب و مبتنی بر جذب تماشاگر در اینخصوص ساخته شود، جزیرهای شدن مسئولان فرهنگی این حوزه است. یعنی اگر 20 سال پیش کسی میخواست در انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس فیلم جنگی بسازد، کافی بود که مسئول آنجا یک نامه مثلا به شهرک سینمایی دفاع مقدس و یک نهاد دیگر بنویسد و درخواست همکاری کند. اما الان به این نهادها مراجعه کنیم، میگویند چشم، ولی اولا فلان قدر به این شماره حساب بریزید. بعد هم نه فقط هزینه آن امکانات، بلکه پول اضافه کار آن مسئول نظامی را که مثلا همراه تانکشان میفرستند هم شما باید بدهید!
پیشنهاد من این است که یک ضربه فرهنگی به سر این نهادهای متولی بخورد تا به آن سالها برگردند! حالا این ضربه میتواند به شکل یک زلزله و تحول باشد، میتواند به شکل یک خواب باشد، میتواند به شکل ورق زدن آلبوم قدیمی باشد، میتواند به شکل یک سفر راهیان نور باشد، میتواند در قالب زیارت حرم حضرت امامحسین (ع) باشد. اگر اتفاقاتی از این جنس بیفتد، زمان متوقف شود و نهادهای متولی و مسئولان فرهنگی ما به آن سالها برگردند، خواهید دید که چه فیلمهایی در عرصه سینمای دفاع مقدس و مقاومت تولید میشود و به نمایش در میآید. الان که تماشاگران خوب و متفاوتی داریم و اینطور از فیلمها استقبال میکنند، بهترین فرصت برای اقداماتی جدی و عملی در این زمینه است. الان سینما تماشاگران خوب و آگاه و تشنهای دارد و ما در سینمای دفاع مقدس باید از این وضعیت استفاده و آنها را با ساخت فیلمهایی خوب سیراب کنیم.
فیلم «شب به خیر فرمانده» به کارگردانی من، با نام خارجی Goodbye Life» » در بیش از 40 کشور به نمایش درآمد و اولین فیلم دفاع مقدسی بود که جایزههای فراوانی از جشنواره کشورهای خارجی از جمله کشورهای سوئیس، فرانسه و انگلیس گرفت. این فیلم در جشنواره کن نامزد دریافت جایزه دوربین طلایی بود، اما دقیقا مصادف شد با سال مسأله انرژی هستهای ایران و قرار شد هیچ جشنواره خارجی، فیلمهای ایرانی را نپذیرد و به آنها جایزه ندهد. این فیلم حتی جایزه صلح پاپ را هم از جشنواره کارلوویواری دریافت کرد؛ فکر کنید یک فیلم جنگی جایزه صلح میگیرد. در پایان خیلی از این نمایشها، تماشاگران خارجی پیش من میآمدند و از من المانهای جبهه و جنگ و فیلم مثل چفیه و چیزهای دیگر را میخواستند. همه حرفم این است که بگویم همه چیز به کیفیت خود فیلم برمی گردد و اگر واقعا فیلم جنگی و دفاع مقدسی خوب و با نگاه جهانی ساخته و به نحو درستی از آن حمایت شود، امکان اکران جهانی و موفقیت در جشنوارههای خارجی هم وجود دارد.
ایشان علاوه بر مباحث مربوط به رهبری، در همه زمینهها یکی از آگاهترین، فرزانهترین و باشناختترین افراد هستند. این مسأله به ویژه در زمینه سینما مشهود است. یعنی مقام معظم رهبری، با وجود همه گرفتاریها و مسئولیت زیاد، تمام فیلمهای روز دنیا را دنبال میکنند. حتی ادبیات کشورهای مختلف را هم دنبال میکنند و رمانها را هم میخوانند. بعد به عنوان مثال نظر میدهند که فلان رمان آمریکایی، بهتر از فیلمش بوده است. میخواهم بگویم ایشان تا این اندازه به روز است، درحالیکه هیچکدام از ما اینقدر به روز نیستیم. هرکس ادعا میکند، دروغ است. بنابراین باید حرف ها، سخنرانیها و جملات قصار کسی با این درایت و این شناخت را چراغ راه قرار داد. هنرمندان و فیلمسازان باید برای تقویت سینمای انقلاب و دفاع مقدس به خوبی به این حرفها گوش دهند و به آنها عمل کنند، به شرطی که مورد حمایت هم قرار بگیرند چون سینما و به ویژه عرصه دفاع مقدس و آثار جنگی، هنر گرانی است. ضمن اینکه مسئولان فرهنگی که بودجه دستشان است و قدرت اجرایی و توان حمایت دارند، باید بیش و قبل از هنرمندان، شنوای حرفهای مقام معظم رهبری باشند و سخنان ایشان را همچون تابلو و الگویی پیش روی خود قرار دهند. مسئولان فرهنگی باید به فیلمسازان بگویند براساس این تابلو و معیارها و مصادیق، طرح و فیلمنامه بیاورند و بعد از میان آنها از 5 اثر برگزیده برای ساخت حمایت کنند. اگر سالی 5 فیلم خوب هم در این زمینه ساخته شود، اتفاق بزرگی است. / هفته نامه پنجره